دانلود آهنگ سینا پارسیان نیجریه
دانلود آهنگ سینا پارسیان نیجریه
New Exclusive Music Sina Parsian – Nijeriye With Text And Direct Links In MusicTops
متن آهنگ سینا پارسیان نیجریه
علامتی که هماکنون میشنوید
اعلام خطر یا وضعیت قرمز است
محل خود را ترک و به پناهگاه بروید
میخوام کارای بزرگ بکنم یه صدایی توی سرم داد میزنه پول چی پ
میپیچه صدای انعکاس این جیبم تو فضای خالی اون جیبم
سفره ی دلمو هر جا پهن کردم هرچی داشتنو نداشتن روم چیدن
انقدر زخم خوردمو خون ازم رفته که دیگه رگام نمیدونن خون چی هست
من تخت سنگ کف رودم که آب سرم گذشته تو صف نونم
فرصت هست که زر بزنم تا وقتی که رو حالت خفه خونم
یه مدلی ام که هیشکی نی غیر قابل پیشبینی
زلزله ام باید یه تکون درست حسابی به همه بدم اینجوری که داریم پیش میریم
جامو توی جهان عوض میکنم اراده لازم نداره من هوس میکنم
آخه وقتی برعکس بقیه باغای اینجا هرچی گل میده رو حرس میکنن
الان اصلا تعجب نمیکنم چرا قدیما آدما گاو پرست میشدن
من میگم بیاین بپریم اینا عیب درو دیوار قفس میخورن
پول تو دست مردم هست ولی قدی که فقط یه بو بکشن
سرایدار یه برج خفن تو شمال شهر و ساکن حومه ی شهر
نمیتونم نبینم انگار دوربین مدار بسته وصل کردن از تو به چشم
عینک دودی فرم گرد بازه جفت چشای گربه کوره ی شهر
از آسمون تاریک این شهر
میرم جایی که بی شک
خیلی دوره انقدر دور که مطمئنم اسطوره میشم
اینجا کلی بیدار بودم به فکر روشنی نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچوقت زور من به زور این شهر
اونکه حق منو تو رو بالا میکشه نگران هضمش نیست
سلولای بدن آدما عزادارنو داره شبیه نیجریه میشه ایران
و چند وقت دیگه سیاهپوست میشیم
همه یه دست مشکی
از آسمون تاریک این شهر
میرم جایی که بی شک
خیلی دوره انقدر دور که مطمئنم اسطوره میشم
اینجا کلی بیدار بودم به فکر روشنی نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچوقت زور من به زور این شهر
آنها دشمنان را میگویم از فهمیدن تو میترسند
از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند
از فهمیدن تو میترسند
بارو بندیلو ببندیم بریم یه وری که بشه نفس کشیدو باج نداد
اینجا برشکسته میشه هر کاسبی که جنسشو مفت مفت به حراج نداد
از الان برام عین روز روشنه که برادران و خواهران احمقی
که شناوران دریای جهلن
روشنفکرای شهرن
همه کار کردم هیشکی ندید نه
مفت بر تر شدن همه جدیدا
اگه میفهمیدن من یه پدیدم
پشیمون میشدن شدیدا
از قفستون که پریدم
هفت پشت با شما غریبم
آنها از فهمیدن تو میترسن
از آسمون تاریک این شهر
میرم جایی که بی شک
خیلی دوره انقدر دور که مطمئنم اسطوره میشم
اینجا کلی بیدار بودم به فکر روشنی نور بیشتر
نرسید ولی انگار هیچوقت زور من به زور این شهر